به عقودی که در قانون نام خاصی دارند و قانونگذار برای آنها شرایط و آثاری را تعیین کرده است، عقد معین گفته میشود. عقودی مانند بیع، قرض، عاریه، ضمان، صلح و اجاره، نمونههایی از عقود معین هستند. عقود معین قواعد آمره و تکمیلی دارند و افراد باید در زمان انعقاد عقد، این قواعد را مدنظر قرار دهند. در واقع این عقود در قانون دارای نام مشخصی هستند و تنظیم آنها مطابق مقررات انجام میشود.
عقودی که در قانون دارای نام و عنوان مشخصی هستند، علاوه بر شرایط اساسی صحت عقد، به تشریفات مختص همان عقد نیز نیاز دارند.
شرایط صحت عقد در ماده 190 قانون مدنی بیان شده است. مطابق این ماده، طرفین قرارداد (با زدن روی لینک، درباره قوانین حضور اشخاص مختلف در توافقات به عنوان طرفین قرارداد مطالعه کنید.) باید با قصد و رضا این عقد را منعقد کنند. لازم است که این اشخاص دارای اهلیت انعقاد عقد باشند. یعنی مطابق قانون باید توانایی دارا شدن حق را داشته باشند. همچنین باید موضوع معامله معین و هدف طرفین معامله مشروع و قانونی باشد. این موارد به عنوان شرایط اساسی صحت عقد هستند.
عقودی که به عنوان عقود معین شناخته میشوند، علاوه بر این شرایط باید ویژگیهای خاص همان عقد را نیز داشته باشند. مقررات این عقود در قانون تشریح شده است.
در قانون برای عقود تقسیم بندیهایی صورت گرفته است. تعدادی از عقود به طور صریح در قانون مدنی دارای نام و عنوان هستند. عقد معین در حقوق به عقودی گفته میشود که قانونگذار برای آنها نام و عنوان مشخصی اختصاص داده است. یعنی هر کدام از این عقود در قانون تعریف شدهاند و تحقق آنها به شرایط ویژهای بستگی دارد. به عنوان مثال، قرارداد هبه (با زدن روی لینک، میتوانید به یک مقاله اختصاصی درباره این عقد دست یابید) یکی از عقود معین شناخته میشود. قانون این عقد و شرایط آن را تعریف کرده است.
مطابق قانون در عقد هبه، علاوه بر شرایط اساسی صحت عقد، باید قبض نیز انجام شود. یعنی بدون قبض، این عقد محقق نمیشود و یکی از تشریفات محقق شدن کامل اعتبار آن، انجام عملیات قبض است. به این ترتیب میتوانیم عقد هبه را به عنوان یکی از انواع عقد معین در حقوق مطرح کنیم. در واقع یکی از شرایط و تشریفات اعتبار این عقد، آن است که مال موضوع هبه، به طرف مقابل تحویل داده شود.
برای اینکه عقدی منعقد شود، باید شرایط اساسی صحت عقد را داشته باشد. (برای مطالعه اختصاصی درباره شرایط عمومی صحت قرارداد ، میتوانید روی لینک بزنید و به صفحه مقاله اختصاصی آن وارد شوید.) چنانچه طرفین عقد، این شرایط را رعایت کنند، عقد صحیح است. این شرایط به عنوان شرایط عمومی برای هر عقدی محسوب میشوند. علاوه بر شرایط عمومی که توضیح دادیم، موارد دیگری نیز در تنظیم عقد معین نقش دارند که در ادامه درباره آنها توضیح میدهیم.
برای اینکه عقد معین منعقد شود، علاوه بر شرایط اساسی صحت عقد، باید مقررات و شرایط ویژه همان عقد نیز وجود داشته باشد. در واقع به همین دلیل است که به آن، عقد معین گفته میشود زیرا قانونگذار برای آن، شرایط خاص نیز در نظر گرفته و به شرایط عمومی قراردادها، بسنده نشده است. در واقع در متن قانون، شرایطی در نظر گرفته شده است که در زمان نگارش آن نوع از عقد، باید مورد توجه جدی قرار بگیرد.
به عنوان مثال، اگر قرارداد بیع نامه منعقد شود، طرفین باید مطابق شرایط آن عمل کنند. یکی از حقوقی که فقط به عقد بیع اختصاص دارد، حق شفعه است. یعنی ما در اجاره یا هبه یا سایر عقود حق شفعه نداریم.
به این ترتیب تعیین مقررات عقود معین در حقوق مدنی اولین ویژگی این عقود است.
چنانچه در مورد یکی از شرایط عقد معین سکوت شده باشد و طرفین عقد راجع به موضوعی تعیین تکلیف نکنند، باید به قانون مراجعه کرد.
تصور کنید دو نفر عقد اجاره یک خانه را با یکدیگر امضا میکنند. آنها در خصوص مخارج مربوط به تعمیر این خانه، در اجاره نامه (برای آشنایی با ماهیت حقوقی و چهارچوب اجاره نامه روی لینک بزنید و درباره آن بخوانید) صحبت نمیکنند. چنانچه این خانه به دلیل شرایطی نیازمند تعمیر باشد، طرفین باید به مقررات مربوط به اجاره در قانون مراجعه کنند. به این ترتیب معلوم میشود که عقود معین در قانون دارای شرایطی هستند که طرفین میتوانند با توجه به قانون و تفسیر مادههای مربوط به آن عقد، درباره آن موضوع، تعیین تکلیف کنند.
در قانون درباره عقودی که بینام محسوب میشوند و دارای نام معینی نیستند، شرایطی بیش از شرایط صحت عقد، تصریح نشده است. علت این موضوع احترام به آزادی ارادهها بیان میشود. یعنی قانونگذار اختیار تعیین شروط و توافقات راجع به عقدهای بینام را به طرفین آنها واگذار کرده است. طرفین این عقود میتوانند هر شرط و توافقی را در عقد مورد نظر مطرح کنند. البته لازم است این شروط و توافقات، مخالفتی با قانون نداشته باشد.
زمانی که دو طرف عقد را منعقد میکنند، با توجه به تصور و هدف خود نامی را برای آن در نظر میگیرند. گاهی ممکن است این نام صحیح نباشد و مطابق قانون نام دیگری داشته باشد. مانند اینکه دو طرف عقد را به عنوان رهن بنویسند ولی در واقع آن عقد اجاره باشد.
رهن در قانون با آنچه در بین مردم متداول است، تفاوت دارد. قرارداد رهن در قانون به عقدی گفته میشود که در آن، شخص مدیون برای اطمینان شخص طلبکار مالی را به او میسپارد. طلبکار تا مدت معین حق فروش و استفاده از آن مال را ندارد. چنانچه شخص مدیون بدهی خود را در تاریخ مقرر پرداخت نکند، طلبکار میتواند مال مرهونه را بفروشد و از محل فروش آن طلب خود را وصول کند.
عقودی که در جامعه به عنوان رهن شناخته میشوند، در واقع نوعی اجاره هستند. عقد رهن و اجاره هر دو به عنوان عقد معین شناخته میشوند.
گاهی ممکن است عقدی از عقود معین نباشد ولی طرفین به اشتباه نام مورد نظر خودشان را برای این عقد خصوصی بگذارند. در این حالت تشخیص معین بودن عقد با قاضی دادگاه خواهد بود. یعنی قاضی با توجه به شرایط و تعهداتی که در این عقل مطرح شده است، معین بودن یا نبودن آن را اعلام میکند. به این ترتیب قاضی دادگاه بر اساس علم خود و مطابق مقررات، نام عقد را اعلام خواهد کرد. البته مفاد عقد (متن نوشته شده در آن) در تعیین نوع و ماهیت عقد، نقش اساسی دارد. در واقع آنچه مشخص میکند که آیا محتوای مناسبی برای عقد تعیین شده است یا خیر، متن مندرج در آن است و قاضی دادگاه معمولا این نکته مهم را در نظر خواهد داشت.
در شرایطی ممکن است دو نفر عقدی را با یکدیگر منعقد کنند ولی به دلیل عدم آگاهی، نام این عقد را اشتباه بگذارند. در این حالت نیز قاضی با توجه به متن قرارداد و توافقات طرفین، معین بودن یا نبودن آن را تشخیص میدهد.
ممکن است طرفین به دلیل این عقد، اختلافاتی داشته باشند و به دادگاه مراجعه کنند. قاضی دادگاه با توجه به متن معامله نام صحیح آن را تعیین خواهد کرد. سپس با توجه به شرایط لازم برای این عقد، معین بودن یا نبودن آن را اعلام میکند.
در قانون مدنی انواع عقود معین بیان شدهاند. هر کدام از این عقود علاوه بر شرایط اساسی صحت عقد، مقررات ویژهای دارند. در این قسمت دو نمونه از عقود معین را با شرایط خاص آنها بیان میکنیم. فراموش نکنید که موارد زیر، بخشی از مصادیق عقود معین است و عقد معین، تعداد و دامنه وسیعتری دارد.
عقد قرض یکی از عقود معین است. در این عقد، یکی از طرفین، مالی را به شخص دیگری میدهد و طرف مقابل باید مثل یا قیمت آن مال را به او پس بدهد. چنانچه این شخص نتواند مثل آن را به مالک بدهد، باید قیمت روز آن مال را به او پرداخت کند.
به این ترتیب در عقد قرض، علاوه بر شرایط اساسی صحت عقد، شرایط دیگری نیز لازم است. قرض گیرنده مکلف میشود در مقابل مالکیتی که به او اعطا شده است، مثل یا قیمت مالی که قرض گرفته بود را به مالک پس بدهد.
اگر تمایل دارید که درباره این عقد اطلاعات بیشتری کسب کنید، پیشنهاد میکنیم روی لینک عقد قرض بزنید و مقالهای جامع درباره آن را مطالعه کنید.
همانطور که بیان کردیم عقد بیع یکی از عقود معین است. در این عقد مالی که به عنوان مبیع مورد معامله قرار میگیرد، حتما باید عین باشد. یعنی منفعت مال نمیتواند به عنوان مبیع (پاسخ به این سوال که مبیع چیست را در یک مقاله توضیح دادهایم. روی لینک بزنید و درباره آن بخوانید) قرار بگیرد. در این عقد، مالی که به عنوان ثمن معامله به فروشنده داده میشود، ممکن است پول، ملک یا هر مال دیگری باشد. یکی از طرفین به عنوان خریدار مالی را به عنوان ثمن معامله به طرف دیگر میدهد و طرف مقابل نیز مالی را به تملیک او درمیآورد.
این موارد مقررات راجع به عقد بیع هستند که در قانون آمده است. به همین جهت عقد بیع به عنوان عقد معین شناخته میشود. برای مطالعه بیشتر درباره این عقد، میتوانید با زدن روی لینک قرارداد بیع ، به صفحه مقاله اختصاصی آن وارد شوید.
مسائل مربوط به تقسیم بندی عقود در قانون، یک موضوع تخصصی است. عدم آگاهی نسبت به این عقود، ممکن است موجب ورود ضرر به طرفین عقد شود. به همین جهت بهتر است که اشخاص قبل از انعقاد هر عقدی ابتدا با یک کارشناس حقوقی مشورت کنند. تیم حقوقی رکلا از افرادی تشکیل شده است که سالها در خصوص تنظیم انواع قرارداد، فعالیت داشتهاند.
چنانچه قصد انعقاد عقدی را دارید، پیشنهاد میکنیم از خدمات مشاوره حقوقی تلفنی رکلا بهرهمند شوید. کارشناسان ما شما را راهنمایی میکنند تا قراردادی دقیق و مطابق قانون تنظیم کنید.
مجموعه رکلا مرجع تخصصی تنظیم قرارداد است. شما میتوانید صفر تا صد تنظیم قرارداد خود را به کارشناسان ما واگذار کنید. کارشناسان رکلا با بهرهمندی از دانش حقوقی خود و مطابق قوانین روز کشور، قرارداد مورد نظرتان را برای شما تنظیم خواهند کرد.