یکی از موضوعات مهمی که در قانون مدنی مطرح شده است، اهلیت نام دارد. این واژه به معنای توانایی قانونی شخص برای دارا شدن یا اجرای حق است. اشخاص برای انجام امور حقوقی و مالی خود، باید شرایطی داشته باشند، یکی از این شرایط اهلیت است.
مطابق ماده ۱۹۰ قانون مدنی یکی از شرایط لازم برای صحت معامله، توانایی و شایستگی افراد برای انعقاد عقود است. این توانایی در قانون با عنوان اهلیت شناخته میشود. در واقع معامله با افرادی که فاقد این توانایی قانونی هستند، باطل است.
تصور کنید شخصی با یک کودک 8 ساله قراردادی را منعقد میکند. در این حالت به دلیل اینکه کودک محجور شناخته میشود، نمیتواند بدون اذن ولی قهری خود طرف یک قرارداد قرار بگیرد. مطابق قانون این کودک خودش به تنهایی توانایی دارا شدن و اجرای حقوق خود را ندارد.
گاهی ممکن است کودک مطابق قانون دارای حقی باشد ولی به دلیل عدم رشد، توانایی دارا شدن آن را نداشته باشد. مانند اینکه کودکی به واسطه فوت مادر خود، مالک ماترک او شده باشد. در این حالت کودک مالک است ولی به دلیل محجور بودن، بدون ولی قهری خود، یعنی پدرش نمیتواند این حق را مدیریت یا اجرا کند. بنابراین این کودک مطابق قانون محجور است یعنی برای استفاده مستقیم از حق خودش مانعی دارد.
واژه اهلیت در معنای عام به معنی شایستگی، سزاواری، داشتن لیاقت و صلاحیت برای حق است. اهلیت در قانون مدنی تعریف کاملی ندارد و صرفا شرایط و انواع آن مطرح شده است. به این ترتیب توانایی قانونی شخص برای دارا شدن حق یا اجرای آن را اهلیت نامگذاری کردهاند.
مطابق قانون مدنی شخص با زنده متولد شدن، شایستگی و توانایی دارا شدن حقوق خود را دارد و این شایستگی او با مرگ به پایان میرسد. انواع اهلیت در قانون مدنی مطرح شده است. اهلیت تمتع و استیفا مواردی هستند که قانون به آنها اشاره میکند.
مطابق قانون مدنی هر انسانی از حقوق مدنی متمتع میشود، مشروط بر اینکه زنده متولد شده باشد. یعنی حتی جنین هم دارای حقوقی است و چنانچه زنده متولد شود، توانایی تمتع از این حقوق را دارد. یکی از انواع اهلیت در قانون مدنی استیفا است. یعنی شخص باید توانایی استفاده و اجرای حق را داشته باشد.
در قانون مدنی در خصوص شرایط اساسی برای صحت معامله نیز صحبت شده است. مطابق قانون، طرفین قرارداد باید اهلیت داشته باشند و محجور بودن طرفین مانع انجام معامله میشود. چنانچه بدون توجه به این موضوع، عقدی منعقد شود، آن عقد باطل است. این مورد یکی از مصادیق اهلیت در قانون مدنی محسوب میشود.
معنی اهلیت تمتع توانایی دارا شدن حق است. همه اشخاص با زنده متولد شدن و حتی در دوران جنینی حقوقی دارند. این حق تا پایان زندگی برای آنها وجود دارد. در واقع هر شخصی میتواند صاحب حق باشد و افراد مجنون و کودک نیز این حق را دارند. بر اساس قانون به این مورد اهلیت تمتع گفته میشود. در ماده 956 قانون مدنی معنی اهلیت تمتع مطرح نشده ولی درباره آن صحبت شده است.
بر این اساس شایستگی دارا بودن حق با زنده متولد شدن انسان شروع و با مرگ او به پایان میرسد. به این ترتیب اصل بر این است که هر شخصی اهلیت تمتع دارد. با این وجود بعضی از افراد به موجب قانون، صلاحیت دارا شدن بعضی از حقوق را ندارند.
به عنوان مثال، فردی که دیوانه باشد، نمیتواند به عنوان قیم تعیین شود. این شخص فاقد صلاحیت لازم برای این موضوع است. همچنین افرادی که سفیه باشند، یعنی اشخاصی که در مورد امور مالی توانایی تصمیمگیری عقلانی ندارند، نمیتوانند به عنوان قیم تعیین شوند. این افراد صلاحیت و توانایی لازم برای قیم شدن را نخواهند داشت.
در شرایطی ممکن است افراد توانایی قانونی برای دارا شدن حق را داشته باشند ولی نتوانند خودشان به تنهایی حق خود را اعمال کنند. مانند افرادی که صغیر یا مجنون هستند و ممکن است مالک یا طلبکار باشند. در این صورت خودشان نمیتوانند بدون حضور نماینده قانونی، حق خود را اعمال کنند. این مورد به عنوان اهلیت استیفا شناخته میشود. به اشخاصی که اهلیت ندارند، محجور میگویند. علت نامگذاری این افراد به محجور به این جهت است که قانونگذار آنها را از دخالت مستقیم و تصرف در امور خود و اعمال حقوقی بدون وجود نماینده قانونی منع میکند.
استیفا یا بهرهوری از حق، به معنای آن است که شخص بتواند حق خود را استفاده کند. یعنی توانایی مدیریت و تصرف در اموال خود را داشته باشد و بتواند طرف حق، قرار بگیرد. اشخاصی که محجور هستند، برای انجام معامله یا اجرای حق خود مانع دارند. آنها نمیتوانند بدون حضور نماینده قانونی این اقدامات را انجام دهند. قانونگذار به منظور حمایت از افراد محجور برای اداره اموال و مدیریت امور آنها وجود قیم یا نماینده قانونی را الزامی میداند.
ماده ۲۱۰ قانون مدنی در خصوص اهلیت استیفا برای انجام معامله صحبت کرده است. مطابق این ماده، طرفین معامله باید اهلیت داشته باشند. منظور از اهلیت در اینجا استیفا است. یعنی طرفین مانعی برای استفاده یا اجرای حق خود نداشته باشند. در شرایطی که شخصی صغیر یا مجنون باشد نمیتواند خودش بدون وجود نماینده قانونی یا قیم، طرف معامله قرار بگیرد.
در شرایطی که شخصی قصد طرح دعوا یا شکواییه دارد، باید صلاحیت لازم برای این موضوع را داشته باشد. یعنی مطابق قانون، رشید بودن شخص در دعاوی مالی و بالغ بودن او در دعاوی غیر مالی برای این موارد لازم است.
چنانچه شخصی که غیر رشید است؛ یعنی کمتر از ۱۸ سال سن دارد، یک دعوای مالی را علیه شخصی مطرح کند، طرف مقابل میتواند ایراد عدم رشد او را به دادگاه وارد کند. چنانچه دعوایی از طرف شخص غیر رشید که صلاحیت و توانایی اقامه دعوا ندارد، مطرح شود، این دعوا در دادگاه رد خواهد شد.
اگر به اشخاص غیر رشید مانند کودک یا فرد مجنون ضرری رسیده باشد، قیم یا ولی آنها میتواند به نمایندگی از این اشخاص دعوا یا طرح شکایت را مطرح کند.
بعضی از حقوقدانان اهلیت تملک را با اهلیت تمتع مترادف میدانند. در مقابل، بعضی دیگر از حقوقدانان این موضوع را قبول ندارند. دلیل مخالفان این است که تملک را یک موضوع ارادی میدانند. یعنی معتقدند که تملک با اراده شخص به دست میآید. در حالی که تمتع به معنی دارا شدن به صورت غیرارادی و قهری است. مانند اینکه شخص با زنده متولد شدن از حقوقی برخوردار میشود که خودش نقشی در آنها نداشته است.
این موضوع مربوط به زمانی است که شخصی مطابق قانون شایستگی و توانایی لازم برای بهرهمندی و اجرای حق را ندارد. مانند اینکه یک شخص سفیه که خودش توانایی تصمیمگیری عقلانی در مورد امور مالی را ندارد، یک قرارداد مالی را امضا کند. در این حالت به دلیل اینکه سفیه مطابق قانون در امور مالی محجور محسوب میشود، معاملهای که منعقد شده است، صحیح نیست.
در شرایطی که شخصی کودک یا مجنون باشد و صلاحیت لازم برای انجام معامله را ندارد، این موارد به عنوان عدم اهلیت برای او محسوب میشود.
مطابق ماده ۵۸۸ قانون تجارت شخص حقوقی میتواند کلیه حقوق و تکالیف شخص حقیقی را دارا شود، مگر حقوقی که فقط به انسان اختصاص دارند. شخص حقیقی به معنی انسان است و شخص حقوقی به شرکتها، موسسات و موارد مانند آن گفته میشود.
اهلیت استیفا اشخاص حقوقی موضوعی است که حقوقدانان در مورد آن اختلاف دارند. تعداد زیادی از حقوقدانان معتقدند که اهلیت شخص حقوقی عام است و جز در حقوقی که به انسان اختصاص دارد (مانند حق پدر و فرزندی)، توانایی دارا شدن همه حقوق را دارد. در مقابل، بعضی از حقوقدانان معتقدند که شخص حقوقی در موضوعاتی که در اساسنامه یا مطابق قانون به او واگذار شده است، اهلیت دارد.
به عنوان قاعده کلی میتوان اهلیت اشخاص حقوقی را تابع اختیاراتی که در اساسنامه، قانون یا عرف مطرح شده است، بیان کرد. یعنی اشخاص حقوقی در چارچوب هدفی که برای آن تشکیل شدهاند، مطابق مقررات توانایی دارا شدن حق را دارند.
بعضی از واژهها و اصطلاحات حقوقی دارای معانی متعددی هستند. حتی در برخی موارد معنای یک واژه در حقوق با معنایی که در بین مردم رواج دارد، متفاوت است. برای اینکه بتوانید امور حقوقی خود را به درستی مدیریت کنید، لازم است که با این اصطلاحات آشنایی داشته باشید. به این منظور میتوانید علاوه بر مطالعه مطالب حقوقی، با کارشناسان این رشته مشورت کنید.
چنانچه قصد دارید از خدمات مشاوره حقوقی تلفنی بهرهمند شوید، میتوانید سفارش خود را در وب سایت رکلا ثبت کنید. کارشناسان ما با شما در ارتباط خواهند بود.
از طرف دیگر اگر قصد تنظیم قراردادی دارید، میتوانید این موضوع مهم و تخصصی را به کارشناسان ما واگذار کنید. کارشناسان حقوقی تیم ما با تجربه فراوان در زمینه تنظیم قرارداد ، متن مورد نظرتان را به شما تحویل خواهند داد.
چنانچه در مورد این متن، سوالی دارید، میتوانید پرسش خود را در قسمت ثبت سوالات ثبت کنید. در اسرع وقت پاسخگوی شما خواهیم بود.