صلح نامه به معنی توافق و سازش بر موضوع مالی یا غیر مالی است. طرفین در صلح نامه درباره رفع اختلاف، مالکیت مالی، اسقاط حق یا ابراء دین (صرف نظر کردن طلبکار از طلب خود) توافق میکنند. صلح نامه ممکن است عقد معوض (یعنی عقدی که در ازای آن مالی دریافت شود) یا عقد غیر معوض (رایگان) باشد. عقد صلح، زمانی تنظیم میشود که طرفین قصد دارند با توافق و تراضی، موضوعی را بین خود حل و فصل کنند یا مالی را به طرف دیگر منتقل کنند. برای مثال؛ پدری را در نظر بگیرید که یکی از اموال خود را طی یک صلح نامه به پسرش واگذار میکند. در این حالت اگر پسر او قصد تنفیذ صلحنامه را داشته باشد، با مراجعه به دادگاه و ارائه لایحه تنفیذ صلح نامه ، برای اعتبار بخشیدن به این صلح نامه تلاش میکند.
تنفیذ صلح نامه به معنی تایید و اعتبار قانونی بخشیدن به صلح نامه است. مطابق قانون، هر قراردادی که بین دو طرف برقرار شود، اگر مخالف قانون نباشد معتبر است و قانونگذار از این قرارداد حمایت میکند. صلح نامه نیز زمانی که طرفین آن را تنظیم میکنند، بین آنها معتبر است. طرفین صلح نامه برای اینکه به آن اعتبار و ارزش قانونی بدهند، برای تنفیذ صلح نامه اقدام میکنند.
برای این کار، معمولاً یکی از طرفین علیه طرف دیگر دعوای تنفیذ صلح نامه را در دادگاه حقوقی مطرح میکند. او با این اقدام خود تلاش میکند که از حقی که به موجب این صلحنامه به دست آورده است، دفاع کند. این شخص با تنظیم لایحه تنفیذ صلح نامه ، درباره توافقاتی که بین او و طرف دیگر برقرار شده است، توضیحات کامل را بیان میکند. او با ارائه دلایل و اسناد، قاضی را مجاب میکند که به تنفیذ این صلح نامه حکم دهد.
اصولاً پذیرش یا رد دعاوی تنفیذ قراردادها در دادگاهها اختلافی است. یعنی قضات درباره رد یا تنفیذ آنها با یکدیگر اختلاف نظر دارند. بعضی قضات دعوای تنفیذ را غیر ترافعی میدانند. به همین دلیل برای آن قرار عدم استماع دعوا صادر میکنند و آن را رد میکنند. اما باید گفت مطابق قانون اساسی تمامی دعاوی که موضوع آنها غیر مشروع و خلاف قانون نباشد، در دادگستری قابلیت مطرح شدن دارند و قضات موظف هستند که به آن رسیدگی کنند.
موضوع صلح نامه میتواند مالی یا غیرمالی باشد یعنی طرفین میتوانند حل یک اختلاف یا نزاع را توافق و امضا کنند. همچنین میتوانند حق اجاره یا حق مالکیت یک مال را در قالب عقد صلح تنظیم کنند. این عقد تا جایی که مخالف قانون نباشد، صحیح و معتبر است. گاهی ممکن است موضوع صلح نامه، مال نباشد. یعنی صلح نامه در میان دو طرف واقع شود تا به اختلافات آنها پایان دهد. برای مثال؛ گاهی دو طایفه برای پایان دادن به اختلافات خود و برقراری آشتی بین افراد خود، یک صلح نامه را تنظیم و امضا میکنند. به دلیل اینکه عقد صلح، یک عقد لازم است؛ هیچ یک از طرفین نمیتوانند آن را فسخ کنند یا برهم بزنند، مگر به موجب قانون یا تعهداتی که امضاء کردهاند.
در این حالت هر یک از طرفین میتواند برای ارزش بخشیدن به این صلح نامه با مراجعه به دادگاه و طرح دعوای تنفیذ صلحنامه، از قاضی تقاضا کند که به این موضوع رسیدگی شود. این شخص با نوشتن لایحه تنفیذ صلح نامه و بیان شرایط، تعهدات و موضوع صلح نامه، از قاضی درخواست میکند که به درخواست صدور حکم تنفیذ، رسیدگی شود.
گاهی مواقع ممکن است موضوع صلح نامه انتقال مالکیت یا اجاره مال باشد. در این حالت، معمولاً شخصی که این صلح نامه به نفع او تنظیم شده است، خواهان تنفیذ آن است. زیرا بیم آن را دارد که دیگران علیه این صلح نامه اعتراضی داشته باشند یا آن را معتبر ندانند. این شخص برای اطمینان خود و ارزش بخشیدن به این صلح نامه، در دادگاه علیه طرف دیگر طرح دعوا میکند. سپس در لایحه تنفیذ صلح نامه ، درباره موضوع صلح و توافقات هر دو طرف، توضیحات کامل و کافی را بیان میکند. قاضی با توجه به دلایل و مدارکی که ارائه شده است، حکم مناسب را صادر میکند.
برای صحت عقد صلح، همانند سایر عقود، لازم است که در زمان عقد شرایطی که در قانون بیان شده است، وجود داشته باشد. قصد و رضای طرفین و اهلیت آنها از شرایط اساسی برای دو طرف صلح نامه است. یعنی لازم است که طرفین با قصد و رضا و اهلیت قانونی برای امضای این صلحنامه اقدام کنند. اگر یکی از طرفین در حالت مستی این عقد را امضا کند، این صلح نامه صحیح نیست. همچنین هر دو طرف باید اهلیت قانونی برای امضای صلح نامه را داشته باشند. یعنی صلح با مجنون و کودک به دلیل اینکه اهلیت قانونی ندارند، صحیح نیست.
علاوه براین، برای صحت صلح نامه در مورد موضوع آن هم شرایطی لازم است. موضوع صلحنامه باید مشخص و معین باشد. یعنی طرفین باید درباره موضوع مشخصی صلح کنند. موضوعی که وجود ندارد یا مجهول است، قابلیت صلح ندارد. در مورد مشروعیت جهت صلح نامه نیز باید گفت که اگر این موضوع رعایت نشود، باعث بطلان عقد میشود. اگر یکی از طرفین به یک دلیل غیر شرعی این صلحنامه را امضاء کند، این عقد قابل تنفیذ نیست و باطل است. برای مثال؛ اگر شخصی به دیگری بگوید که من مزرعهای را به تو واگذار میکنم تا در آن تریاک کشت کنی و تا وقتی زنده هستم سهم من را هم از محصولات آن بدهی؛ در این حالت، این صلح نامه مطابق قانون باطل است. یعنی طرفین بعد از امضای آن نمیتوانند برای تنفیذ آن به دادگاه مراجعه کنند. زیرا شرایط صحت قرارداد در آن رعایت نشده است.
اگر صلح در مورد موضوع مالی باشد، طرفین آن باید اهلیت قانونی برای امضای این صلحنامه را داشته باشند. برای مثال تاجر ورشکسته و سفیه (کسی که توانایی اداره اموال خود را ندارد) به دلیل نداشتن اهلیت قانونی برای امضای قرارداد نمیتوانند صلحنامه امضا کنند.
عقد صلح میتواند به جای عقدهای دیگر تنظیم شود. یعنی اشخاص میتوانند به جای قرارداد بیع ، عقد اجاره ، ابرا از دین (بخشیدن دین به مدیون) عاریه و هبه (بخشیدن مال به دیگری) نیز صلحنامه بنویسند و امضا کنند. با این حال اگر اثبات شود که شخصی به قصد فرار از دین، صلحنامه امضا کرده است، آن صلح نامه باطل خواهد بود. برای مثال اگر ثابت شود شوهری برای اینکه مهریه و نفقه همسرش را پرداخت نکند، در یک صلحنامه تمام اموال خود را به برادرش منتقل کند، صلحنامهای که میان آنها امضا میشود، باطل است.
شخصی که قصد اعتبار بخشیدن به صلحنامه عادی و دستنویس خود و طرف دیگر را دارد، با مراجعه به دادگاه علیه طرف مقابل طرح دعوا میکند. او با تنظیم لایحه تنفیذ صلح نامه از قاضی رسیدگی به این موضوع و صدور حکم تنفیذ را درخواست میکند. برای مثال، شخصی را در نظر بگیرید که برادرش مطابق یک صلحنامه، خانه خود را به او واگذار کرده است. این شخص برای اعتبار بخشیدن به این صلحنامه عادی به دادگاه مراجعه و لایحه تنفیذ صلح نامه را تنظیم میکند. سپس از قاضی تقاضا میکند که با بررسی صلحنامه و اسناد و دلایل، حکم به تنفیذ آن صادر کند.
اگر تمایل دارید یک لایحه تنفیذ صلح نامه تنظیم کنید. به شما پیشنهاد میدهیم که به دلیل حساسیت این مساله، حتما از یک مشاور حقوقی یا وکیل مجرب دادگستری کمک بگیرید. شما میتوانید برای آگاهی از ابعاد قانونی این لایحه، از خدمات مشاوره حقوقی تلفنی استفاده کنید و همچنین با ثبت درخواست در بخش تنظیم لایحه ، تنظیم لایحه مورد نظرتان را به تیم رکلا بسپارید. در کنار شما هستیم.