حق در اصطلاح علم حقوق به معنای سلطه و اختیاری است که از جانب قانونگذار به اشخاص داده میشود. حق میتواند مالی یا غیر مالی باشد. برای مثال، حق مالکیت، یک حق مالی است اما حق طلاق، جزء حقوق غیر مالی محسوب میشود. قانونگذار از تمام حقوق مالی و غیر مالی اشخاص حمایت میکند. بنابراین، اشخاص میتوانند حقوقی که از جانب قانونگذار به آنها داده شده است را اعمال کنند. مانند مالک که به واسطه حق مالکیت خود میتواند هر تصرف قانونی و مشروعی را نسبت به مایملک خود اعمال کند. سلب حق به معنای از بین بردن حقی است که قانونگذار به اشخاص میدهد. سلب حق میتواند به واسطه اراده صاحب حق یا حکم مقام قضایی یا دستور صادر شده از جانب مقام قانونی باشد. در ادامه این نوشته با مفهوم سلب حق و نکات قانونی مربوط به آن بیشتر آشنا میشویم.
اهلیت در لغت به معنای شایستگی و قابلیت آمده و در اصطلاح علم حقوق به معنای توانایی قانونی یک شخص برای برخورداری از حقوق قانونی است. قانونگذار در قانون مدنی ، اهلیت را به دو نوع اهلیت تمتع و اهلیت استیفا تقسیم میکند. در ادامه درباره هر کدام توضیح میدهیم.
اهلیت تمتع به معنای توانایی فرد برای برخورداری از حق است. تمام انسانها از لحظهای که به دنیا میآیند تا زمانی که فوت میکنند از اهلیت تمتع برخوردار خواهند شد و میتوانند صاحب حق شوند. بنابراین میتوان گفت که تمام افراد زنده از اهلیت تمتع برخوردار هستند.
قانونگذار در ماده 956 قانون مدنی نیز به این موضوع تاکید کرده است که اهلیت برای برخورداری از حقوق، با زنده متولد شدن انسان شروع میشود و با مرگ او نیز خاتمه پیدا میکند. حقی که به واسطه اهلیت تمتع به افراد داده میشود، به هیچ وجه قابل سلب نیست. برای مثال، تمام افراد به واسطه اهلیت تمتع از حق حیات برخوردار میشوند. هیچ انسانی نمیتواند حق حیات را از خودش سلب کند.
از سوی دیگر، اهلیت استیفا به معنای صلاحیت و شایستگی است که شخص برای اجرای حقوق خود باید از آن برخوردار باشد. برای مثال، تمام اشخاص به محض تولد از حق مالکیت برخوردار میشوند اما برای آنکه بتوانند قراردادی را به عنوان خریدار یا فروشنده امضا کنند باید دارای اهلیت استیفا باشند. در اصطلاح حقوق مدنی به افرادی که فاقد اهلیت استیفا هستند، محجور گفته میشود. قانونگذار افراد محجور را از دخل و تصرف در اموال و حقوق مالی و غیر مالی خودشان ممنوع کرده است.
افرادی که از اهلیت استیفا برخوردار هستند میتوانند حق اجرای تمام یا برخی حقوق قانونی را از خودشان سلب کنند. همچنین، حقوق مالی و غیر مالی که به واسطه اهلیت استیفا برای اشخاص ایجاد شده به واسطه حکم مقام قضایی نیز قابل سلب است. برای مثال، تمام اشخاص به واسطه برخورداری از اهلیت استیفا میتوانند در اموال و حقوق مالی خودشان تصرف کنند اما مقام قضایی به واسطه صدور حکم ورشکستگی باعث خواهد که حق دخل و تصرف در اموال و حقوق مالی از ورشکسته سلب شود.
نکته: منظور از محجور، افراد صغیر، مجنون و غیر رشید است.
در ادامه این مقاله، امکان یا عدم امکان سلب حق برخورداری از حقوق مالی و غیر مالی را بررسی میکنیم.
حق طلاق یک حق قانونی است که به واسطه امضای عقد نکاح به زوج داده میشود. زوج به واسطه تنظیم وکالت نامه میتواند حق طلاق خودش را به زوجه واگذار کند. بدین صورت که زوج به زوجه وکالت میدهد تا او (زوجه)، وکیل زوج در اعمال حق طلاق باشد. باید به این نکته توجه داشته باشیم که واگذاری حق طلاق به زوجه جایز است اما زوج نمیتواند این حق را از خودش سلب کند. به عبارت دیگر، شرایط سلب حق طلاق از مرد در هیچ صورتی محقق نمیشود حتی در صورتی که زوج با سلب این حق موافقت کرده یا آنکه حکمی در این خصوص از مراجع قضایی صادر شده باشد.
حضانت به معنای مراقبت، محافظت و نگهداری است. با توجه به ماده 1168 قانون مدنی میتوان گفت که حضانت هم حق و هم تکلیف ابوین (پدر و مادر) محسوب میشود. بنابراین، در صورتی که یکی از والدین فوت کند، حضانت فرزند با والد دیگر است.
ممکن است که پدر و مادر جدا از هم زندگی کنند، خواه طلاق گرفته یا نگرفته باشند. در این حالت، حضانت طفل تا 7 سالگی بر عهده مادر و بعد از آن با پدر است.
حق ملاقات با فرزند ، یکی از مسائل مربوط به حق حضانت است. دادگاه خانواده در ضمن حکمی که راجع به حضانت از فرزند صادر کرده است، باید با در نظر گرفتن وابستگی عاطفی و مصلحت طفل، ترتیب، زمان و مکان ملاقات طفل با پدر، مادر و سایر بستگان را تعیین کند. بنابراین پدر و مادری که حضانت طفل با او نیست نیز حق ملاقات با فرزند خود را دارد اما باید به این نکته توجه داشته باشیم که حق ملاقات با فرزند میتواند به واسطه حکم دادگاه از پدر ، مادر یا دیگر بستگانی که دارای این حق هستند، سلب شود و این در صورتی است که ملاقات کردن طفل توسط آن اشخاص، به مصلحت او نباشد.
در ابتدا باید بگوییم که حق مالکیت، یک رابطه میان مال و مایملک او است. مالک با استناد به این حق میتواند هر نوع تصرفی که قانونی و مشروع باشد را نسبت به مایملک خود اعمال کند. حق فروش ملک نیز یک حق قانونی است که در اختیار مالک قرار میگیرد. البته باید به این نکته توجه داشته باشیم که مالک در صورتی از حق فروش ملک برخوردار میشود که اهلیت استیفا داشته باشد.
سلب کردن حق فروش ملک در صورتی موضوعیت پیدا میکند که فروشنده در ضمن قرارداد بیع ملک ، حق فروش ملک مورد معامله را از خریدار سلب کند.
در واقع سلب حق فروش ملک مورد معامله از خریدار میتواند دو حالت داشته باشد:
در ابتدا باید بگوییم، مهریه ، مالی است که به واسطه نکاح دائم یا موقت به زن تعلق میگیرد. زوجه پس از امضای عقد نکاح، مالک مهریه میشود و میتواند هر تصرف حقوقی و مادی که قانونی و مشروع باشد را نسبت به آن اعمال کند. هبه به معنای بخشیدن مهریه است. زوجه پس از انعقاد عقد نکاح میتواند تمام یا قسمتی از مهریه خود را به واسطه امضای هبه نامه ، به زوج هبه کند. بنابراین با توجه به مقدمات بالا میتوان گفت، منظور از بذل مهریه این است که زوجه تمام یا قسمتی از مهریه خود را به زوج ببخشد.
باید به این نکته توجه داشته باشیم که قرارداد هبه ، یک عقد جایز است و زوجه هر زمان که بخواهد میتواند از آن رجوع کند. سلب حق رجوع به مابذل در صورتی امکان پذیر میشود که هبه مهریه، معوض باشد؛ یعنی زوج، عوض مهریهای که زوجه هبه کرده است را به او بدهد. برای مثال، زوجه مهریه خود که 100 سکه است را به زوج هبه میکند و زوج نیز در عوض آن، 200 میلیون تومان به زوجه میدهد. در این حالت، زوجه دیگر حق رجوع به مهریهای که به زوج بخشیده است را ندارد.
قراردادها در صورتی معتبر و دارای آثار قانونی هستند که مطابق با ضوابط و شرایط آمره قانونی تنظیم شده باشند. قراردادی که شرایط و ضوابط آمره قانونی در آن رعایت نشده، باطل و بی اثر است. یکی از عواملی که باعث بطلان قراردادها میشود قید شرط سلب حق در آنها خواهد بود. به همین دلیل، بهتر است که پیش از تعیین شرایط قرارداد، با کارشناسان حقوقی مشورت کنیم. برای این منظور میتوانید از خدمات مشاوره حقوقی تلفنی بهره ببرید.
همچنین برای تهیه سریع قراردادی که مدنظر دارید، پیشنهاد ما به شما استفاده از خدمات تنظیم قرارداد اختصاصی است. خدمات تنظیم قرارداد به طرفین امکان میدهد که شرایط مندرج در قراردادهای اختصاصی خودشان را با نظارت و مشورت کارشناسان حقوقی تعیین کنند.